اهمیت ازدواج پسر و دختر برابر نیست و تحمل شکست دختر در این مرحله از زندگی
دشوارتر است، به همین دلیل قانونگذار نیز آن دو را یکسان ندیده و اذن ولی را پس از بلوغ به نکاح دختر اختصاص داده، ازدواج دختر را مشروط به اذن پدر می داند؛ چرا که استقلال دختر دوشیزه بالغ در ازدواج، مشکلات عمده ای ایجاد می کند؛
پس « نکاح دختری که هنوز شوهر نکرده اگر چه به سن بلوغ رسیده باشد موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست.»فقها نیز انتخاب دختر و اجازه پدر را با هم شرط دانسته اند.
در واقع آمیزه ای از عشق و تجربه استواری پیوند و سعادت دختر را تضمین می کند.البته اجازه ولی در صورتی معتبر است که مخالفت وی به خاطر مصلحت دختر باشدو لذا جایی که دختر دوشیزه بالغ و رشید همسری هم کفو خودش انتخاب کند که هم شرعاً ( مسلمان باشد) کفو او باشد و هم عرفاً ( تناسب عرفی داشته باشند)
در چنین شرایطی دختر می تواند مستقلا تصمیم بگیرد و با اثبات هم کفو بودن در دادگاه و اجازه دادگاه با شخص مورد نظرش ازدواج کند. اگرچه پدران معمولا مصلحت دختر را در نظر می گیرنند و این موارد به ندرت پیش می آید.
- منظور از شوهر کردن دختر تنها خواندن خطبه عقد نیست بلکه باید نزدیکی نیز صورت گیرد. پس اگر عقد قبل از نزدیکی منحل شود دختر در ازدواج بعدی نیز نیاز به اذن پدر دارد ولی اگر نزدیکی واقع شد،در ازدواج بعد نیاز به اذن پدر نیست اگرچه بهتر است اجازه بگیرد.
- اگر بکارت دختری در اثر سقوط یا پریدن یا ورزش و مانند اینها از بین برود چون دختر شوهر نکرده و عرف نیز او را دوشیزه می دانند، ولایت پدر بر دختر باقی است و برای ازدواج اذن پدر شرط است.
منابع:
- قانون مدنی
- نکاح درس خارج آیت الله مکارم شیرازی
- حقوق خانواده دکتر کاتوزیان
- شرح لمعه شهید ثانی